چرا برای هر کسی که زندگی ام رو تعریف میکنم که امید بگیره و خداش رو شکر کنه
افسرده میشه؟
ربات.
حرف هایی هست
که اگر بشنوی
بدون هیچ خداحافظی میگذاری و میروی
من این ها را به پای خجالتم مینویسم و نمیگویم
آری...
ربات.
نه درس و مشقی
نه ضرب و تقسیم
نه جمع و تفریق
نه زنگ تفریح
بن بست یه مغز تعطیل
تو فکر ترک تحصیل
آدم همین وقتاست که میتونه همه رو بشناسه
بشمار سه رفت اونی که همش میگفتی جاش روی تخم چشماته
رفاقتا بوی خیانت میدن
نه نگو توی قیافه ات دیدم
یکی راست حسینی بم بگه که معنی رفیق رو کیا فهمیدن ؟
ای کاش که بتونم دلیل نامردی ها رو بدونم همین
تا دو نفر رو با هم آشنا کردم تیم شدن که بعد منو بکوبن زمین .......
آقای ربات .
نکند روزی به هوای عشق تازه در کوچه های غریب پرسه زنی
چون در غروب همان کوچه تو را از یاد خواهد برد
و روزی که از یاد رفتی بدان که بر باد رفتی
بدان که بر باد رفتی و اسیر باد شدن
یعنی همچون قاصدکی پر پر و آواره شدن ....
آقای ربات - عشق مقدسه
چقدر راحت حرف میزنه
چقدر راحت از رفتن میگه
نفهمید...
اره نفهمید به خاطرش مسیر زندگیم رو عوض کردم
..
نفهمیده ...
جواب نده
منو از چی میترسونی ؟ از قهر کردنت ؟
من همین هفته پیش کل زندگیمو شستم گذاشتم کنار
جواب نده
منو از چی میترسونی ؟ از نبودنت ؟
من وقتی خودم نیستم چه فایده ایی داره اطرافیانم باشن ؟
جواب نده
منو از چی میترسونی ؟ از رفتنت ؟
من خیلی خیلی زود رفتنی ام .. پس این چیزا رو جدی نمیگیرم ..
آره ..
امضا.ربات.
اینجا ایران
هوا آفتابی
من منتظر
منتظر باز شدن چشمانت
منتظر زنگ زدن ساعتی که به حوالی تو کوک شده
و بیخیال مثل همیشه ..
آدامس در دهان و سوت زنان کنار قبرت پرسه میزنم ...
بلند شو صبح شده ...
آقای ربات - بیخیال
با خدا ملاقات در مه
اعتراض موندن
ناخودآگاه از دل
خیلیان که جا موندن ...
آقای ربات .
قبول..
عکس هایمان را قیچی کن
از وسط ببر و تنها خودت باش
اما
آن دستی که روی شانه ات گذاشتم را چکار میخواهی بکنی ؟؟؟
امضا.آقای ربات
ببین چگونه
سکوت کرده شب
انگار که حسی تو را میبرد
تا قعر خاطراتی که
برای فراموش کردنشان
خروار خروار بغض چال کرده بودی ...
ربات.