بی نقطه مینویسم نمیخوام واستم هیچ موقع از عمرم نخواستم واستم واستادن برام مثل یک شکنجه سخت بود هر وقت یکم از ریتم زندگیم کند میشد ماتم میگرفتم و برام دنیا به آخر میرسید و  برای همین همیشه غمگین بودم که چرا ریتم من و ریتم زندگی یکی نمیشه چرا من تند ترم اون کند تره یا من کند ترم اون تند تره      این چند وقت پیش حس میکردم کنترل زندگیمو دست گرفتم و فکر کردم وقتشه افسردگیا رو بذارم کنار و با همه تند و کندی پاشم راهمو برم ولی انگار نه زندگی هیچوقت مهربون نیست

هیچوقت

  • آقای ربات
  • چهارشنبه ۳۰ شهریور ، ۲۳:۱۴ ب.ظ
  • بازدید : ۱۷۲
۲ موافق نظرات شما ( ۲ )

امروز یکی از پروژه های قدیمیمو باز کردم و خواستم یه ویژگی جدید بهش اضافه کنم. (پروژه برنامه نویسی بود)‌

خلاصه اضافه کردم و خیلی سریع خواستم فیلم بگیرم و ویدیو درست کنم ازش و یاد بدم چطوری این ویژگی رو اضافه کردم. در حین ساختش به این فکر میکردم که چرا از همین آموزش ها پول در نمیارم؟‌ ولی همیشه یه تیکه ای از وجود بود که ذوق داشت هر چی یاد گرفتم رو به همه یاد بده!‌ اونم مجانیه مجانی..

اگر بخوام یه آموزش پولی درست کنم باید کامل و جامع باشه!‌ شاید... و اگر شاید!‌ (یه if بزرگ)‌ روزی پولدارتر شدم!‌ تمام آموزش هام حتی پولی ها رو هم مجانی میکنم. /مجانیه مجانی!‌

  • آقای ربات
  • سه شنبه ۲۲ شهریور ، ۰۰:۴۸ ق.ظ
  • روزنوشت
  • بازدید : ۵۸
۲ موافق نظرات شما ( ۰ )

بچه که بودم، توی یک از دفترهام که اسمشو گذاشته بودم‌ "دفتر ایده ها" نوشته بودم: من یک روزی برای گوگل کار میکنم!‌
از تنهایی زیاد توی رویاهای خودم بودم. با اینکه همون رویاها بود که منو به اینجا رسوند ولی از یه جایی به بعد فهمیدم رویا داشتن، آرزو کردن و هی نرسیدن و هی نرسیدن، آدمو بیشتر پیر میکنه تا شاد! (اینکه چرا پیر رو کنار شاد آوردم نمیدونم!)

حالا این روزا دارم نگاه میکنم، به خودم و انبوهی از پروژه هایی که هر کدومشون یه روزی به تنهایی فکر میکردم قراره زندگی منو متحول کنه و حداقل منو به یکی از آرزوهام برسونه. البته بیشتر ترجیح میدم به جای آرزو بگم "خواسته..." (نمیدونم چرا!‌ اینطوری راحت ترم!)‌

از یه جایی به بعد نباید رویاپردازی میکردم،‌ به عواقبش فکر نکردم که اگر این کار انجام نشه چی میشه... میدونی من خودم با دستای خودم، خودمو پیر کردم!‌

 

خلاصه...
کلی پروژه و کار نیمه تموم دارم که باید انجام بدم ولی بی حوصلگی بغلم کرده!‌ این شد که گفتم بیام و اینجا بنویسمش...

  • آقای ربات
  • شنبه ۱۹ شهریور ، ۲۱:۳۲ ب.ظ
  • روزنوشت
  • بازدید : ۵۸
۱ موافق نظرات شما ( ۰ )

همیشه مفهوم جاذبه برام جالب بوده. این که چی باعث میشه جاذبه تشکیل بشه. نفهمیدمش..! البته سمتش هم نرفتم و راجبش نخوندم و خب این بی تاثیر نیست! اما امروز فهمیدم وقتی کارت واقعا خوب باشه، هر چی شونه خالی کنی، هر چی بدی کنی، هر چی به فکر منفعت خودت باشی بازم میخوانت! خوب بودن زیادی! شاید تنها جاییه که دیدم خوب بودن زیادی واقعا خوبه!

 

  • آقای ربات
  • دوشنبه ۱۴ شهریور ، ۲۳:۰۸ ب.ظ
  • روزنوشت
  • بازدید : ۶۱
۱ موافق نظرات شما ( ۰ )

خیلی میگذره... از نوشتن هام. نه تنها اینجا یه مدته هیچجایی ننوشتم... ولی یادم میاد روزایی که نوشتن "درمان" بود!

راستی سلام :)

نمیدونم هنوز منو میخونی یا نه، هنوز سر میزنی به اینجا یا نه... اما من مینویسم...

به یک برنامه نیاز دارم، به اینکه بهش پایبند باشم و ازش دور نشم، به یک چارچوب که کارامو بدون باگ و خطا تحت یک نظم " به هم ناریختنی!" جلو ببرم. بدون فکر اضافه، بدون حاشیه اضافه، بدون فکر اضافه، بدون کدهای اضافه...

باید کدهامو تمیز کنم، بخش های اضافی رو پاک کنم، که شامل تعداد زیادی از پست های وبلاگ هم میشه... با اینکه سخته ولی باید دل بکنم ازشون و برای همیشه پاکشون کنم. خیلی از مطالب الان رمز دارن.. حتی اونام پاک میشن...

راستی! باید سه نقطه گذاشتن هامم ترک کنم! (رو مخن نه؟!)

 

از این وبلاگ و کلا وبلاگ نویسی خاطره های خوب و بد زیادی دارم ولی معتقدم هر آدمی که توی زندگیم بوده و هر کسی که رفته، حتما یه چیزی داشته که بهم یاد بده و از این یاد گرفتن هاست که من الان اینجام و "زنده ام"..! به نظرم این خوبه... این خوبه که از هر آدمی یه چیزی یاد بگیری و شاید من بتونم بگم که تونستم این کار رو انجام بدم.

 

یه چیز جالبم اینکه خیلی از مطالبی که نوشتمو نمیدونم برای چی نوشتم، برای کی نوشتم! چه حالی داشتم موقع نوشتن اون متن! پس از من به شما نصیحت (البته خیلی کوچیک تر از اونم که بخوام نصیحت کنم) ولی درگیر احوالات لحظه ای تون نباشین. اگر یه چیزی در دراز مدت قراره ناراحتتون کنه، ارزش ناراحتی رو داره! دردهای لحظه ای در گذرن..!

 

خلاصه!

به کدهای جدید نیازمندیم! به اینکه باگ افسردگی توی تک تک فایل های زندگیم دیده نشه!

شاید

به زودی

نمیدونم :)

  • آقای ربات
  • جمعه ۱۱ شهریور ، ۰۱:۴۵ ق.ظ
  • روزنوشت
  • بازدید : ۹۲
۲ موافق نظرات شما ( ۱ )