بیا برای یک روز هم که شده 

طلوع کنیم

و پایان دهیم تمام تاریکی ها را 

بیا برای یک ساعت هم که شده 

جوری پرواز کنیم که هیچ سقوطی نداشته باشد

هیچ فرودی نداشته باشد

بیا دیگر نگوییم حوصله نداریم

بیا حال بد را دیگر حس نکنیم

بیا بیخیال کل جهان باشیم

بیا بیخیال این جسم باشیم که هر لحظه در حال خراب شدن است

بیا 

بیا

بیا

بیا و قول بده یک بار دیگر بلند میشوی 

گرد و خاک های بدنت را میتکانی 

و باز راه میروی 

و باز میری ... 

بیا و اینقدر منتظر قطار نباش . خودت تا آخر ریل ها را برو

بیا

کمی به خودت بیا

کمی به سمت من بیا

کمی به سمت خوشحالی بیا

بیا و نگو نمیشود

نگو نمیتوانی....

نگو...


آقای ربات - حرف های ربات ذهن من

  • آقای ربات
  • شنبه ۱۴ مرداد ، ۱۴:۵۴ ب.ظ
  • روزنوشت
  • بازدید : ۱۹۰

تعداد نظرات این پست ۱ است ...

۱۴ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۴
چه رباتی دارید توی ذهنتون!!!
چه خوبه:)
خخخخ ! 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">