باز دیدمش 

این هفته خیلی میدیدمش ...

و هر بار 

تمام لحظاتی که باهام بود رو به یاد می آوردم

و درست در لحظه ایی که توی فکر غرق میشدم

شوهرش از راه میرسید و میرفت ....

:)


ربات.

  • آقای ربات
  • جمعه ۱۳ مرداد ، ۱۷:۳۹ ب.ظ
  • توییت
  • بازدید : ۲۷۸

تعداد نظرات این پست ۱ است ...

۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۴۱
منم خیلی دیدمش و درست لحظه هایی که غرق فکر میشدم خانومش زنگ میزد...
...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">