سال ها بعد شاید این موقع من 

روی مبل راحتی خانه ام لم داده باشم و اخبار ببینم

شاید پشت میز داروخانه ام باشم و به مشتری هایی که می آیند و میروند و هر کسی یک سرنوشت خاص دارد را نگاه کنم

شاید در حال رانندگی از کارخانه داروسازی به سمت خانه ام باشم

شاید همه این ها با یک همدم . یک همسر اتفاق بیوفتد شاید هم تنهایی

سال ها بعد شاید من دیگر آرزوی ریش داشتن و بزرگ شدن را نکنم

سال ها بعد شاید .. شاید زندگی قشنگ شود 

اما خوب میدانم و خوب برای انتقامی که زندگی از من میگیرد 

آماده شده ام

من شکستم و شکاندم تا بیشتر از این نشکنیم

اما زندگی چه میداند این ها چیست

تو چه میدانی 

من شکاندم باید بشکنم.

سال ها بعد...

سال های تاریکی رو به رویم دارم :(


آقای ربات 

  • آقای ربات
  • پنجشنبه ۵ مرداد ، ۲۲:۰۱ ب.ظ
  • روزنوشت
  • بازدید : ۲۹۵

تعداد نظرات این پست ۱ است ...

۰۵ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۲
آیندت روشن علی ^_^
مرسی

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">