دیشب انقدر خسته بودم که یادم رفته بود گزارش روز دوم رو بنویسم برای همین الان دارم روز دوم و سوم رو با هم مینویسم.

دیروز:

از روتین تکراری که صبح پاشم و سریال ببینم تا ظهر خارج شدم و برای روزم برنامه ریزی کردم و تونستم درس بخونم! روز 1 رو هم جبران کردم (از لحاظ درس خوندن) و یکمم از کارایی که تراپیستم گفته بود رو انجام دادم و حس خوبی داشتم. شبش از خستگی تا افتادم روی بالشت، خوابم برد و خوابشو دیدم... در واقع خواب عروسیمون رو دیدم :))))

 

و امروز:

با حس خوبِ خوابی که دیده بودم بیدار شدم و روزمو شروع کردم، یوتوبم به درآمدزایی رسید و این پروسه تا ظهر طول کشید که کاراشو انجام دادم. بعدش ذوقشو داشتم که بهش پیام بدم. وقتی تایید شد همه چی، اولین نفر به میم گفتم و اونم خوشحال شد... کاش میشد خوابمم براش تعریف میکردم! اما خب...

 

خلاصه که راه افتادم... تا ببینیم به کجا میرسیم :)

  • آقای ربات
  • سه شنبه ۴ مهر ، ۰۰:۱۴ ق.ظ
  • بازدید : ۱۷

تعداد نظرات این پست ۰ است ...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">