من آنقدر بد شدم

و آنقدر شکستم

که حال 

با یک چیز کوچک ریزه ریزه میشوم

میمیرم

من آنقدر ضعیف شدم

آنقدر در روزای خوب با تو تجزیه شدم

که دیگر اصلا انگار نیستم

من آنقدر غرق شدم

آنقدر افسرده شده ام 

که دیگر کنترل گریه ام دست خودم نیست

کافیست دو دقیقه من را تنها بگذاری

کافیست ...

اصلا چرا تنها بگذاری .. وقتی در جمعی نشسته ام و به بهانه دستشویی بلند میشوم و میروم

و پانزده دقیقه بعد می آیم با چشم های قرمز 

خودت حدس بزن هیچ حساسیت فصلی 15 دقیقه ایی این شکلی نمیکند ..

من آنقدر بد شم 

و آنقدر از خدا دور شدم

که حس میکنم نیستم

حس میکنم واقعا واقعا واقعا بدترین پسر دنیا شده ام 

حتی اگر امیدی باشد که برگردم اعتماد به نفس من صفر صفر است 

حتی زیر صفر 

من را میبینی ؟ من مرده ام 

من را از چیزی نترسان

من هیچ زندگی برای زندگی کردنش ندارم

من هیچ آینده ایی ندارم

من تباه شدم

سال ها پیش به خاطر یک لبخند برعکس 

من برباد رفتم

سال ها پیش ... به خاطر یک اشتباه کوچک

حالا نه میخواهم نصیحتم کنی 

نه میخواهم امید بدهی به من

نه میخواهم بگویی قوی باش 

حرف هایم هیچ مخاطب خاصی ندارد 

تو فکر کن جلوی یک آینه نشسته ام و با خودم بحث میکنم

با منی که نیست

با منی که مرده 


آقای ربات - یادگاری از بدترین حالت های روزهایم :(

تعداد نظرات این پست ۱ است ...

۱۸ تیر ۹۶ ، ۱۷:۵۸
اوهوع :/!
دو دقیقه ولش میکنی این طوری میشه
:/

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">