برگشتم به اون روزایی که توی خواب مسئله حل میکردم! همه بهم میگفتن عجیب غریب اما برای من یه چیز نرماله. حتی زمانی که کامپیوتر نداشتم من وقتی چشمامو میبستم یه کامپیوتر داشتم! و دیشب بازم یکی از مسائلی که روز دوم درگیرش بودم رو حل کردم. صبح پا شدم چکش کردم دیدم بله! درسته... گاهی وقتا از خودم به خاطر همین چیزا خوشم میاد...
ولی همچنان دارم با نامپای بسیار بسیار دوست داشتنی سر و کله میزنم! دیدین کسایی که توی دبستان با هم دعوا میکنن، در آخر میشن بهترین دوستای همدیگه؟ شاید منم با نامپای بهترین دوستا شدیم و اینقدر به سازندهاش فحش ندادم!