نشستم پای کد هام... البته دروغ چرا..! دراز کشیدم! میدونی چرا من بک اند کار میکنم؟ چون اگر خروجی کدهای فرانت رو در نگاه اول از دور ببینی، به نظر پروژه بدون مشکله! اگر هیچجا کلیک نکنی، سفارشی ثبت نکنی، کاربری ثبت نام نکنی! همه فکر میکنن که پروژه کامله. یه جورایی میشه گفت که بک اند انگار بود و نبودش مهم نیست! منم گاهی وقتا همین حس رو دارم. اگر من و کدهام نباشیم...، کسی متوجه میشه؟ اگه یه روزی، یه شبی مثل همین شب های ساکت که فقط صدای فن لپ تاپم و صدای تیک تیک صفحه کلیدم میاد، من بمیرم تو متوجه میشی؟

نشستم پای کدهام، خط به خط دارم بررسی میکنم. ای کاش میشد یه روزی کدهای خودمو بریزم توی فلش و بزنم به لپ تاپ و درستشون کنم! باگ هاشو بگیرم ... یه جاهایی رو پاک کنم. خیلی تغییرات لازم دارم. ولی تو رو.. تو رو پاک نمیکنم ... کامنت میکنم که یه روزی اگر برگشتی هنوز تو رو یادم باشه... گاوم دیگه ... این گاو رو دیشب پیش تراپیستمم گفتم خیلی خندید. کاش اگر تو این صفحه رو میخونی بخندی! که من هنوزم دلیل حال خوبت باشم. که من هنوزم دلیل خنده ات باشم.

نشستم پای کد هام، از یه بخششون چیزی یادم نمیاد. نمیدونم کی نوشتم اینو، چیکار میکرد.. مثل تو دقیقا! انگار من کدت بودم. اون بخش از کدت که نفهمیدی کی بودم، چیکار میکردم ؟ قرار بود با من به کجا برسی.. یهویی انگار واقعا یادت رفت. گذاشتی کنار کدنویسی رو ......

۱ ۰