از پنجره به بیرون نگاه میکنم
به مردم
به افرادم
به صفحه بازی
من زمانی شاه سیاه این میدان بودم
حال هم هستم
اما حال تنها یک شاه فراری ام
فراری از افرادم .. از مردمم .. از صفحه شطرنج
شاید هم یک شاه تبعید شده
تبعید شده به غار تنهایی
به هر حال
من فعلا کیش و مات شده ام
و برای مدتی
باید تنهایی هایم را بغض کنم
و قورت بدهم
باید حرکت ها را بررسی کنم
و هر وقت دلم گرفت
هزار لعنت بفرستم به شاه سفید
و ارتشش که برایش دلسوزی کردم
اما
دلم سوخت....
اقای ربات - شاه فراری