طُ از من نویسنده خوبی ساختی !
منی که همیشه انشا را رد میشدم..
ربات.
طُ از من نویسنده خوبی ساختی !
منی که همیشه انشا را رد میشدم..
ربات.
امروز رفتم چشم پزشکی و بعد از گذروندن نیم ساعت با سوزش بسیار قطره هایی که میزدن
وارد مطب دکتر شدم و گفتش که باید عینک بزنم
خلاصه منم از امروز یا فردا عینکی خواهم شد ...
فریم عینک رو با بررسی شاید هزار فریم انتخاب کردم
خیلی وسواس گونه !
یه چیزی میخواستم بنویسم الان مطلب رو عاشقانه کنم
ولی بیخیال :)
میذارم به حساب پیری !
آقای ربات - عینک