برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • آقای ربات
  • دوشنبه ۱۵ آبان ، ۲۰:۵۹ ب.ظ
  • توییت
  • بازدید : ۱۶۹
نظرات شما ( ۲ )
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • آقای ربات
  • دوشنبه ۱۵ آبان ، ۱۹:۴۲ ب.ظ
  • خرت و پرت
  • بازدید : ۱۶۹
نظرات شما ( ۰ )
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • آقای ربات
  • دوشنبه ۱۵ آبان ، ۱۸:۳۷ ب.ظ
  • توییت
  • بازدید : ۲۱۲
نظرات شما ( ۳ )
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • آقای ربات
  • يكشنبه ۱۴ آبان ، ۲۰:۰۶ ب.ظ
  • توییت
  • بازدید : ۱۷۲
نظرات شما ( ۱ )

+ نه .. نه تو رو خدا دیگه تو تنهام نذار .. همه رفتن تو نرو سارا .. ما هنوز نباختیم ...

- تو باختی علی ... منم اگه با تو بمونم بازنده ام ... باید ببخشی مجبورم :( تو که منو میشناسی 

+ اخه .... ... 

- خداحافظ

در را محکم میبندد و من از خواب میپرم ... پریشان و آشفته 

وزیر (سارا) را کنار تختم میبینم ... دستمال خیس میکند و روی پیشانی ام میگذارد 

چیزی نمیگوید .. .. از خط چشم بهم ریخته شده اش معلوم است گریه کرده 

چیزی نمیگویم ... از جسم بی حرکتم هیچ چیزی حس نمیکنم

جز یک درد خفیف در دستم ..

آخ لعنتی .. هنوز شب است ... 

دستش را کنار میزنم ... بلند میشوم و کنار تخت میشینم ...

صدای اذان صبح سکوت را میشکند

آرام و بی صدا گریه میکنم ... طوری که نفهمد .. بغض کرده ام .. 

از بی رحمی ها متنفرم ... از کسانی که ما را به این روزگار انداختند متنفرم 

بلند میشوم ، دستم را مشت میکنم و میکوبم به دیوار اتاق

ترک بر میدارد .. از ناگهانی بودن حرکت دلش میریزد .. میترسد ..

برمیگردم و نگاهش میکنم .. نگاهش پر است از بغض .. از اشک ... اما وا نمیدهد 

- علی ... یه چیزی بوده اتفاق افتاده تموم شده دیگه..بیخیالش شو .. بیا یه زندگی جدید شکل بده 

+ زندگی ؟ ؟؟؟ زندگی ؟؟؟ من همه زندگی ام را پای این کار گذاشتم.. من دیگه زندگی ای ندارم .. نمیبینی ؟؟ تو به این میگی زندگی ؟ 

- نمیگم حالا زندگی داری .. از نو بساز . یه چیزی شکل بده .. از صفر ... 

+ برا تو آسونه ... تو خودت رو میتونی محدود کنی به یه داروخونه .. اما من به کم قانع نیمشم سارا .. نمیشم .. گفته بودم قبلا اینو .. باور نکرده بودی ..

-محدودیت داروخونه نیست . محدودیت فکر های توهه که همش خلاصه شده به خودزنی و کم حرفی و تاریکی .. محدودیت این روزگار کوفتیته که مقصرش خودتی .. این اتفاق ها همش تقصیر توهه .. محدودیت این قبول نکردن هاته .. این کابوس هاییه که میبینی و هیچوقت راجع بهشون حرف نمیزنی .. محدودیت تویی .. اینو هیچوقت قبول نکردی.. 

 

عصبانی است ... آنقدر نزدیک شده که هرم نفس هایش را حس میکنم .. چشمانش قرمز شده .. عصبانی است .. خوب میدانم . خوب میشناسمش .. 

در آغوشش میگیرم .. حتی شده به زوری .. گریه میکند .. آری ایندفعه داغی اشک هایش را حس میکنم روی پیراهنم 

آرام زیر گوشش زمزمه میکنم .. 

+ببخشید .. نباید اینطوری میگفتم ... اما من گفته بودم .. یا هیچ چیز .. یا همه چیز 

 

مرا پس میزند .. دور میشود و پشتش را به من میکند و مثلا وسایلش را جمع میکند ... 

-فکر میکنی برای منم آسون بود دل بکنم ؟ فکر میکنی راحت بود از اون همه آرزو های بزرگ دست کشیدن ؟ فکر میکنی برای من سخت نبود وقتی آن همه نزدیک شده بودیم که امپراطوری صنعت داروی کشور رو به دست بگیریم بعد همه چی رو از دست دادیم ؟؟؟ 

 

وسایلش را برمیدارد .. نزدیک در میشود 

-مراقب خودت باش .. بازم بهت سر میزنم .. اما ایندفعه نمیخام اونطوری ببینمت... سربرمیگرداند و نگاهم میکند 

 

چشمانم میگوید نرو اما زبانم میگوید 

+خداحافظ :(

در را میبندد و باز تنها میشوم .. باز همه فکر ها به سراغم می آید 

باز راه این نفس تنگ میشود .. باز این درد این قلب شروع میشود .. باز صورتم را فرو میکنم به بالشتم و داد میزنم 

داد میزنم .. داد میزنم 

چهره پدرم رو به رویم می آید که میگوید قوی باش 

داد میزنم 

چهره عمه ام رو به رویم می آید که میگوید مرد که گریه نمیکنه ...

داد میزنم ..

اشک ها خود به خود می آیند

باید این تاریکی ها تمام شود 

باید کمی هوا روشن شود تا بتوانم خودم را جمع و جور کنم 

این فکر ها را دور کنم 

باید اشک هایم را پاک کنم 

باید دوباره مورفین تزریق کنم

دو عدد قرص آسپرین بخورم

خودم را سرپا کنم 

و آخرین تیر خودم را رها کنم 

یا همه چیز 

یا هیچ چیز...

 

ربات.

۱ موافق نظرات شما ( ۱ )
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • آقای ربات
  • يكشنبه ۱۴ آبان ، ۱۸:۱۵ ب.ظ
  • روزنوشت
  • بازدید : ۲۲۳
نظرات شما ( ۵ )
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
نظرات شما ( ۴ )
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • آقای ربات
  • شنبه ۱۳ آبان ، ۱۹:۳۶ ب.ظ
  • روزنوشت
  • بازدید : ۱۹۳
نظرات شما ( ۷ )
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • آقای ربات
  • شنبه ۱۳ آبان ، ۱۸:۳۹ ب.ظ
  • خرت و پرت
  • بازدید : ۱۵۹
نظرات شما ( ۲ )
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • آقای ربات
  • شنبه ۱۳ آبان ، ۱۵:۲۰ ب.ظ
  • روزنوشت
  • بازدید : ۲۰۷
نظرات شما ( ۳ )